خوش آمدگویی
خوب خوب خوب!
اول از همه سلام بر فندوق خاله. عشق مامان باباش...
همونطور که بالا نوشتم مامان مرضیه فعلا به نت دسترسی نداره و من بجاش می نویسم برات تا وقتی که خود مامانی بتونه برات بنویسه.
خدارو چه دیدی شایدم یه روز خودت دیگه مدیریت رو بدست بگیری و بخوای بنویسی عزیییییییییزم.
اول از همه بهت خوش آمد می گم به این دنیایی که ایشالا برات همیشه سبز و پر از عشق باشه. درسته هنوز جنین هستی و کوچولو اما هستی. مهم هم همینه. واسه همین می گم خوش اومدی فندوق من.
خواستم تو اولین پست بگم که واقعا یه هدیه از طرف خدا واسه مامانی هستی اونم تو شرایطی که مامانی فکر می کرد خدا فراموشش کرده. تو یهو اومدی و دنیای مامانی رو عوض کردی. خواستم بگم که حسابی خوش قدمی. حسابی مبارک و عزیزی. واسه همه ها.
خاله که خیلی خوشحال شد وقتی شنید مامانی تو رو تو شکمش داره و از یه لوبیا هم کوچیکتری
حالا جریاناتو اگه مامانی خواست خودش می یاد برات می نویسه اگرم نه تو یه وقت مناسب وقتی بزرگ شدی بهت می گه. خودت می دونی و مامانیییییییی
دوست داشتم تو هم یه وبلاگ داشته باشی که همه ی خاطراتت برات نوشته شه و دوستای اینترنتی پیدا کنی که هر روز بهت سر بزنن. می دونی که دنیا دنیای اینترنت و تکنولوژیه. جیگر خاله هم نباید از این چیزا عقب بیفته.
فعلا همینقدر بسه تا برم ببینم چطور می تونم وبلاگگتو خوشکلتر کنم درست مثل خودت .