خاطرات فندوقه مامان مرضیه

روز میلادت مبارک

1392/12/5 13:36
483 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم خوبی؟؟بغل

امروز یعنی تا یکم دیگه اولین نفس هاتو تو این دنیا و خارج از شکم مامانیت می کشی.هورا

مامانی الان اتاق عمله و منم قلبم تو دهنمه از استرس.ابله

البته به مامانی روحیه می دادم که هیچی نیست و می گذره و نترسه. اما خودم اینجا خیلی نگرانم.

الان زنگ زدم ممان بزرگ گفت هنوز مامانیت تو اتاق عمله. از 12 که با مامانیت حرف زدم و گفت داره

می ره تو اتاق 1.20 دقیقه ایی می گذره. نمی دونم چقدر طول می گشه اما ایشالا هر 2 تاتون

بسلامتی بیاین بیرون.قلب

خیلی ناراحتم ه اونجا پیشتون نیستم. دوست داشتم می بودم. اما شرایط طوری بود که اصلا نمی شد به اومدن فکر کرد.

کاش زودتر بشه بیام ببینمتون.

من هر چی منتظر بودم مامانیت عکسای سونوتو بفرسته واسم نفرستاد. بدقولی از اونا بود.

ایشالا شرایطی بشه که زود بزود ازت عکس و مطلب بگیرم که بیام تو وبلاگت بنویسم.ماچ

ایشالا همه ی نی نی ها و ماماناشون سلامت باشن.

راستی مامانیت اسمتو عوض کرد و طبق آخرین تصمصمش ام آیلین رو واست انتخاب کرده. خیلی هم 

شیک و قشنگ و نانازه.بغل

ایشالا قدمت پر از خیر و برکت باشه عزیزم.

دوست داشتم حین عمل مامانیت و آخرین لحظاتی که تو شکم مامانیتی هم واست بنویسم و واست

آرزوی بهترینارو با عشق کنم.قلب

بووووووسماچ

 

پسندها (2)

نظرات (2)

ساناز
5 اسفند 92 13:54
سلام مبارك باشه به وبلاگ کوچیک من هم سری بزنید اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید مرسی عزیزم. چشم. موافقم فقط بلد نیستم لینکتون کنم!!
ddarya
6 اسفند 92 10:30
سلامم خیلی مبارک باشه ژیلایی جونم خاله ای خوش اومدی به این دنیا عشقممم ووای مرسی دریا جون. خیلی باحاله. خواهرم می گفت موهاش به من رفته. لخت و مشکی. خیلی دوست داشت به من بره. چون خودشون موهاشون فره. منم خیلی خوشحالم یه چیش به من رفته